دانلود پایان نامه رشته مدیریت

بررسی مدلها، ابزارها و تئوری های مدیریت دانش

 
 
 
 
 
 
 مقدمه
امروزه دانش یک سرمایه تلقی می شود. در گزارش توسعه جهانی که در سال 1998 توسط بانک جهانی منتشر شد، آمده است: " در کشورهای پیشرو اقتصاد جهانی، اهمیت دانش ] به عنوان یک منبع [ در مقایسه با سایر منابع چنان افزایش یافته است که به عنوان مهم ترین عامل تعیین کننده استاندارد زندگی درآمده است"(بانک جهانی ،1998). بانک جهانی در سال 2002 بار دیگر بر اهمیت دارایی های دانشی ملت ها تاکید کرد و دارایی دانشی را به عنوان راهی برای مشارکت کشورهای در حال توسعه در انقلاب دانشی  به شمار آورد که در کاهش فاصله بین کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته نقش تعیین کننده ای می تواند ایفا کند. دولت جمهوری اسلامی ایران نیز توسعه مبتنی بر دانایی( دانش- محور) را یکی از محورهای اساسی برنامه چهارم توسعه کشور قرار داده است. بخش اول قانون برنامه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نیز به " رشد اقتصاد ملی دانایی محور" و بخش چهارم  به " توسعه مبتنی بر دانایی " اختصاص یافته است. در همه موارد فوق " دانش" عنصر اساسی است که در هزاره سوم به عنوان ابزاری برای حذف یا حداقل کاهش فاصله بین کشورهای پیشرفته و در حال توسعه مورد توجه سازمانهای بین المللی و دولت های ملی قرار گرفته است(حسن زاده،1387، 3).
 
در سالهای اخیر، سازمانها و شرکتهای مختلف، پیوستن به روند دانش را آغاز کرده اند ومفاهیم جدیدی چون کار دانشی ، دانشکار ، مدیریت دانش  و سازمانهای دانشی ، خبر ازشدت یافتن این روند دارد. پیتر دراکر، با به کارگیری این واژگان خبر از ایجاد نوع جدیدی از سازمانها می دهد که در آنها به جای قدرت بازو، قدرت ذهن حاکمیت دارد. بر اساس این نظریه در آینده جوامعی می توانند انتظار توسعه و پیشرفت داشته باشند که از دانش بیشتری برخوردار باشند. به این ترتیب برخورداری از منابع طبیعی نمی تواند به اندازه دانش مهم باشد. سازمان دانشی به توانمندی هایی دست می یابد که قادر است از نیروی اندک قدرتی عظیم بسازد( مشبکی و زارعی، 1382، 39).
 
برای دستیابی به توسعه مبتنی بر دانایی، مدیریت دانش یک رکن اساسی است. چنانچه دانش به صورت اصولی مدیریت نشود و دانش فردی به دانش جمعی تبدیل نگردد، نمی توان آنرا به عنوان رکن توسعه قلمداد کرد. به همین دلیل است که مدیریت دانش برای دولتمردان و دست اندرکاران مدیریت و برنامه ریزی توسعه در سطح ملی و بین المللی ضروری تلقی می شود(حسن زاده، 1387). امروزه شرایط و فضای رقابتی سازمانها بیش از پیش پیچیده و متغیر شده است. این فضا به سرعت درحال تغییر است، بگونه ای که برای بیشتر سازمان ها این سرعت به مراتب بیش از سرعت پاسخگویی و توان تطبیق آنهاست. تغییرات مستمر دانش نیز وضعیت عدم تعادل جدیدی برای سازمانها به وجود آورده است. جریان بی پایان دانش، بازارها را در حالت تغییر مداوم قرار داده که این امر سازمان ها را ملزم به تغییرات مستمر می کند(مشبکی و زارعی، 1382، 39). مهم ترین نقشی که می توان به مدیریت دانش نسبت داد این است که آن را به عنوان یک متدولوژی تغییر درنظر بگیرند. مدیریت دانش از یک طرف با جذب دانش های جدید به درون سیستم و از طرفی دیگر با اداره موثر آن دانش ها می تواند مهم ترین عامل تغییر یک سازمان باشد(هالس ،2001، 1-9). مهم ترین رکن مدیریت دانش، پیاده سازی و اثربخشی آن است. چرا که دیگر مطالب مرتبط با آن همگی به عنوان مقدمه ای جهت بسترسازی و استفاده از آنها برای تحقق عملی مدیریت دانش به شمار می روند( افزاره، 1384).
 
 
بسیاری از سازمانها پروژه ها و برنامه های وسیعی را برای مدیریت دانش اجرا کرده اند. در آغاز اکثر تلاشها بر استفاده از فناوری های اطلاعات برای حمایت از کسب، ذخیره سازی، بازیابی و تسهیم دانش مستند شده و آشکار سازمان به صورت دیجیتالی متمرکز بوده است. حال آنکه، تعداد بسیار کمی از سازمانها باور دارند که ارزشمندترین دانش، دانش پنهان موجود در اذهان کارکنان است که از طریق تعامل بین فردی و روابط اجتماعی بحث و تسهیم می شود. سیستم های مدیریت دانش راهبردها و فرآیندهایی هستند که قادر به تولید و جریان دانش به منظور برآورده ساختن انتظارات سازمان، مشتریان و کاربران در کل سازمان هستند. مدیریت دانش فرآیند گسترده ای است که امر شناسایی، سازمان دهی، انتقال و استفاده صحیح از اطلاعات و تجربیات داخلی سازمان را مورد توجه قرار می دهد. امروزه دانش مهمترین دارایی سازمان ها محسوب می شود، لذا مدیریت دانش به منزله چالشی است برای کشف دانایی های فردی و تبدیل آن به یک موضوع اطلاعاتی، به نحوی که بتوان آن را در پایگاه های اطلاعاتی ذخیره کرد، با دیگران مبادله نمود و در فرآیند کارهای روزمره به کار گرفت (ابطحی و صلواتی، 1385).
 
 
2-1-2- مفهوم دانش
با گذر از انقلاب صنعتی و ورود به هزاره جدید، دیگر موتور محرك رشد سازمان ها، به سرمایه و نیروی انسانی محدود نمی شود. مهمترین متغیر رشد همه جانبه سازمان ها و بنگاه های اقتصادی در عصر حاضر، دانش است. جهانی شدن روزافزون کسب و کارها، مهندسی مجدد، کوچک سازی سازمانها، برون سپاری فعالیت ها و خدمات و توسعه عظیم فناوری همگی نشان از این دارد که به کارگیری اثربخش تر و کارآتر دارایی های دانش، به عنوان منبعی ارزشمند و راهبردی، اهمیتی بیش از هر زمان دیگر یافته است. با ظهور اقتصاد دانش محور، اقتصاد جهانی یکپارچه شده و توسط فناوری اطلاعات، مبدل به یک اقتصاد جهانی واحد می شود و نتیجه، یک انقلاب اقتصادی عظیم خواهد بود. در این شرایط جدید، شرکت ها باید مستمراً در فرآیند تغییر و سازگاری با واقعیت های اقتصادی جدید باشند. بدیهی است که کلید موفقیت در این اقتصاد جدید، «دانش» است. بطوری که در این اقتصاد، دانش به عنوان مهمترین عامل تولید محسوب می شود و از آن به عنوان مهمترین مزیت رقابتی و راهبردی سازمان ها نام برده می شود(سیترمن و همکاران ، 2002، ص 128).قبل از پرداختن به موضوع مدیریت دانش لازم است مفهوم دانش و تفاوت آن با داده  و اطلاعات  مشخص شود. 
 
 
فرانسیس بیکن، فیلسوف انگیلیسی در چهار قرن پیش گفت: " دانش قدرت است." شرکت ها نیز کم کم به ارزش دانایی پی برده اند. سالها است که در شرکتهای تجاری دانش از مهم ترین دارایی ها به حساب می آید(حسن زاده، 1387). پروساک و داونپورت (1998) معتقدند که دانش ترکیب سیالی است از تجارب، ارزشها، اطلاعات زمینه ای و تفکر حرفه ای که چارچوبی را برای ارزیابی و ارائه تجربیات و اطلاعات جدید فراهم می کند. دانش بزرگترین مزیت رقابتی کشورها در عرصه اقتصاد جهانی به شمار می رود. رقابت جهانی جوامع در حال توسعه را وا میدارد تا در پی کسب و حفظ مزیت های پایدار باشند و در پی راه حلی بنیادی تر، تجربه پذیر تر و حیاتی در خصوص ارتقا عملکرد خود گام بردارند. امروزه بسیاری از جوامع  برای رسیدن به درک بهتری از آنچه می دانند، آنچه باید بدانند و این که در این باره چه باید بکنند در تکاپو هستند(استیسی ،1999,272). فرهنگ چمبرز  دانش را چنین تعریف می کند: " عقیده تثبیت شده، آن چیزی است که شناخته شده است، اطلاعات آموخته شده، علم، مهارت عملی، آگاهی، شناخت و غیره". در تلاش برای پاسخ به این سوال که دانش چیست؟ مارتین(2000) این نکته را مطرح می کند که گرچه فلاسفه صدها سال است که در رابطه با این موضوع بحث می کنند ولی تلاش برای یافتن یک تعریف رسمی همچنان ادامه دارد(خیراندیش، 1388).
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
فهرست مطالب :
مقدمه 15
1-2   مدیریت دانش 15
1-1-2 مقدمه 15
2-1-2- مفهوم دانش 17
3-1-2 مفهوم داده، اطلاعات و دانش 18
4-1-2 روابط داده، اطلاعات و دانش 22
5-1-2 انواع دانش 24
6-1-2 ویژگی های دانش 25
7-1-2 سیر تطور مدیریت دانش 26
8-1-2 مفهوم مدیریت دانش 28
9-1-2 مکاتب مدیریت دانش 29
10-1- 2 اصول مدیریت دانش 30

11-1-2 تئوری های مدیریت دانش 32

1-11-1-2 تئوری مدیریت دانش جامع 32
2-11-1-2   تئوری مدیریت دانش تیمی 33
3-11-1-2  تئوری مدیریت دانش جامعه گرا 33

12-1-2  مدل های مدیریت دانش 34

1-12-1-2  مدل ایجاد و کاربرد دانش ویگ مدیریت دانش 35
2-12-1-2  مدل دانش سازمانی وان کروگ و روس مدیریت دانش 37
3-12-1-2  مدل دانش نوناکا و تاکوچی مدیریت دانش 37
4-12-1-2   مدل مدیریت دانش چوو مدیریت دانش 40
5-12-1-2  مدل عمومی دانش در سازمان نیومن مدیریت دانش 41
6-12-1-2  مدل مدیریت دانش بویسوت مدیریت دانش 4
7-12-1-2  مدل شش بعدی مدیریت دانش مدیریت دانش 44
8-12-1-2  مدل رن جانستون مدیریت دانش 45
9-12-1-2  مدل ادل و گریسون مدیریت دانش 46
10-12-1-2  مدل استیوهالس مدیریت دانش 47

13-1-2  ابزارهای مدیریت دانش 49

1-13-1-2 ابزارهای مدیریت دانش ] ابزارهای بی نیاز از فناوری اطلاعات [ 49
2-13-1-2  ابزارهای مدیریت دانش ] ابزارهای مبتنی بر فناوری اطلاعات[ 51
14-1-2  موانع مدیریت دانش 52
3-2  پیشینه تحقیق 78
4-2 نتیجه گیری 81
 
 
 
منابع و ماخذ